کانال نهم،کلاس نهم،کانال کلاس نهم،کلاس نهمی ها،نهمی ها

کانال،نهم،کلاس،نهم،نهمی ها،دانلود،کتاب های نهم،کانال نهم،کلاس نهم،کانال کلاس نهم

کانال نهم،کلاس نهم،کانال کلاس نهم،کلاس نهمی ها،نهمی ها

کانال،نهم،کلاس،نهم،نهمی ها،دانلود،کتاب های نهم،کانال نهم،کلاس نهم،کانال کلاس نهم

کانال نهم،کانال نهمی ها،کانال کلاس نهم،کلاس نهمی ها،کانال پایه نهم،دانلود جزوه های پایه نهم،دانلود کتاب های نهم به صورت pdf،کانال تلگرام پایه نهم

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کانال انشا» ثبت شده است

کانال انشا تلگرام                  http://t.me/davazdahumi



برای دانلود انشا های بیشتر روی لینک زیر بزنید 

https://t.me/joinchat/AAAAAFlmaACSR3WLtXQOhA


کانال انشا با موضوعات متنوع        http://telegram.me/davazdahumi


برای رفتن به بزرگتزین کانال انشا روی لینک زیر بزنید 

https://t.me/joinchat/AAAAAFlmaACSR3WLtXQOhA


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۰۳
محمد فرخی

بر گر فته از کانال انشا 21 برای

پیدا کردن انشا با هر موضوعی به کانال ما سر بزنید 



من سرزمین دردها هستم، سرزمین غم و اندوه... دریایی آرام که بعد از آن حادثه طوفانی هیچ وقت به حال سابق باز نمیگردم.
آن روز ، روز بسیار بدی بود روزی کع من با آن همه عظمت به ناتوانی و  حقارت خود پی بردم.
آرام بودم و عاشق، عاشق تمام مسافرانی که به مقصد میرساندم. عاشق غبطه هایی که به بزرگی و عظمت من میخوردند. مغرور نبودم اما گاهی از بزرگی و عظمتم فریفته میشدم.
هرگاه میخواستند از بزرگی قلبی بگویند از من یاد میشد و هرگاه میخواستند از بخشش دلی صحبت کنند نام من به میان می آمد.
کشتی هایی که از من عبور میکردند از وسعت قلبم مطمئن بودند و بی تردید به سوی من می آمدند
با تمام محبت و مهربانی ام نمیخواستم کسی را با تمام وجود در آغوش بگیرم. آغوش من مرگ قلب ها بود.
قلبم مهربان بود اما آغوشم مرگ آور..
سانچی قلبی بود که به ناچار به آغوش من آمد
هنگامی که سانچی در آتش میسوخت بی قرار بودم، حال وقت بخشش و کمک بود.
تمام خاطراتم زنده می شد خاطراتی که تمام عظمتم ا در آیینه ای سیاه و هراس انگیز نشانم میداد
موج أشک هائم به طرف سانچی میرفت و سعی داشت ان را خاموش کند. همه میگریستند، ماهی ها، صدف ها ،مروارید ها...
آری من با این همه هیبت و شکوه در مقابل آتش کشتی عشق ناتوان شدم..
کاش سانچی قصد آغوش مرا نمیکرد و کاش آغوش من به روی او باز نمیشد!
وای بر من که مرگ قلب ها را میدیدم..
چندروز گذشت ... سانچی مسرتر از قبل آرزو میکرد که در آغوش من ارام گیرد ،به ناچار و با چشمانی اشکبار او را پذیرفتم
من دیگر ارام نیستم! من دیگر مظهر بخشش نیستم. من ارامگاه کسانی هستم که عشق را به بی نهایت رساندند.
🐧بهترین انشا ها در کانال انشا 21👇🏽

برای مشاهده انشا بیشتر کلیک کنید


انشا کشتی سانچی  ,  کانال یازدهمکانال دوازدهم  , کانال دهم


کانال انشا با موضوعات متنوع در لینک زیر 

https://t.me/joinchat/AAAAAFlmaACSR3WLtXQOhA

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۷ ، ۰۸:۰۰
محمد فرخی

                                                                                             

                                                      

   بر گر فته از کانال انشا 21 برای

پیدا کردن انشا با هر موضوعی به کانال ما سر بزنید     


یا رب نگاه کس به کسی آشنا مکن گر میکنی کرم کن و از هم جدا مکن
💚همه غرق سکوت بودند ،و منتظر آمدنش ، همه چشم ها خیره به در کلاس بود، کلاسش با همه کلاس ها متفاوت بود چه از نظر ظاهر و چه از نظر رفتار بچه ها .

صدای تِق تق کفش هایش را از دور  می شنیدم و با هر صدای تقه ای  ضربان قلب من هم بالا میرفت و نمیدانم چرا....
که یک هو  صدای تَرق ترق درب کلاس را شنیدم و همه بچه ها با هم به احترامش بلند شدیم
همیشه با همه ی معلم ها متفاوت بود چه از نظر درس دادن و چه از نظر اخلاق،همیشه  سر کلاسش هم درس یاد میگرفتیم ،هم درس زندگی را .
درس زندگی  از نظر اخلاقی از نظر صبور بودن و مهربانی و....
معلم بودن فقط درس دادن کتاب های پر دغدغه امروز نیست ،معلم بودن لیاقت می خواهد‌ چون از همه نظر باید الگوی عده ی زیادی از افراد بود و او این لیاقت و شایستگی را داشت .
با هر نکته ای که میگفت  نکته ی جالب دیگر به آموزه های زندگیمان آمیخته میشد .
شرط اول کلاسش نظم ،نه تنها کلاسش بلکه در جا های دیگر  هم  نظم را پیشه می گرفت مثل ظاهر خودش در عین سادگی  مرتب و منظم و دوست داشنی است .
ولی بعضی وقت ها ما بچه ها  در برابر زحماتش ،پاسخ های بی ارزش و بی نتیجه ای به او می دادیم ، بعضی وقتها کم کاری میکردیم و او را می رنجاندیم . ولی از صبور بودنش نمی توان گذشت ، از آن همه بخشش ها نمی توان گذشت .
با همه بچه ها مانند یک مادر مهربان رفتار میکرد و همه او را مانند مادرشان  می خواهند ، هنگام درس دادن همه حواس هایمان را جمع  می کردیم  که گاهی نکته ای از قلم نیفتد زیرا همان نکته شاید سرنوشت ساز یکی از ما خواهد بود و همینطور هم هست.
هیچ وقت از نا امیدی حرف نمی زند، به همه احترام میگذارد ودر جواب رفتار ناعاقلانه یک نکته می گوید و آ ، این است ("  که شما هم برای خودتان کسی هستید)
احساس میکنم معلم بودنش و رفتار و اخلاقش از همه نظر اول است  . از نظر من او نمونه ی یک انسان شریف در دنیاست و مانندی ندارد .
حتی خنده های  این  معلم هم به انسان آرامش میدهد و چقدر معلم بودن شا یسته اش است و چقدر عاشقانه نقش معلمی اش شغلش دست را ایفا می کند و جایگاهش همیشه در قلب تک تک بچه هاست
::::معلم جانم مانند مادرم می پرستمت ::::
شعر در رابطه با انشای مربوطه
🍭نکته ی اول که  گفت؛عشق سرازیر شد
درس فنون همی داد فن دگر شروع شد
درس قلمرو که داد سه نکته ای شروع شد
فکر و ادب  به نامش ،آید همی زبانش
با همین نکته ها داد به ما برگه ای از زندگی
فکر و ادب شروع یک زندگیست
زندگی که اولش سلامت
بِه از پول و ثروت و در آمد
نکته دوم به سخن آمدست
شعر رباعی به حرف آمدست
آیه ی لا حول و لا قوة الا به کار  کین سخن از من شنو و شو رستگار
نکته سوم به گفتن شود
مهر و وفا از رخ او رد شود
🐧بهترین انشا ها در کانال انشا 21👇🏽


برای مشاهده انشا بیشتر کلیک کنید 


انشا معلم ، کانال انشا دوازدهم ، کانال انشا یازدهم ، کانال انشا دهم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۱۲
محمد فرخی